چند وقتی هست هوای مشهد زده به سرم. دوست دارم یک سری به امام رضا(ع)بزنم. اما دنبال یه فرصت میگشتم. تا اینکه دیشب یکی از دوستان زنگ زد و گفت بریم...ما هم که خوشحال ساکمون رو سیم ثانیه بستیم و آماده کردیم اما...
خوب نشد دیگه؛ ظاهرا سر رفتن یک مشکلی برای اون رفیق پیش آمد و سفرمان جور نشده.
شاید شما، اره شمایی که داری این پست را میخوانی اولین گزینه ذهنت این باشد که خُب، توفیق نداشتی. امام رضا نطلبیده و...از این صحبتهای کوچه بازاری.
هیچ وقت ادعایی در مورد توفیق خودم ندارم . شاید من یکی از همون کسانی باشم که بدتر از خودم تو شیعیان علی پیدا نکنم؛ ولی خدایش این فحشهای ناخواسته به انسانهای کریمی همچون امامان معصوم اذیتم میکنه.
واقعا من نمیدونم .ما شیعیان آنهایی که با آنها سرو کار داریم. ((امامان معصوم و خدا)) نمی شناسیم. یا نه از بی اطلاعی بی خردی ماست این حرفهای مان.
خیلی سخت است قبول این مطلب که اینها با این همه زحمتی که برای انسان ها و هدایتشان کشیدند. اگر کسی بخواهد. به نیت زیارت مرقدشان که خود حالتی روحانی برای انسان ایجاد میکند بروند. بخواهند جلوگیری کنند. یا به اصطلاح نطلبند.
هیچ وقت نشنیدم؛ که کسی حتی دشمنشان به درب خانه آنها آمده باشد و دست خالی برگشته باشد.پس چگونه میشود که کسی بخواهد و قصد کند که به دیدار آنها برود و آنها نخواهند ویا بخواهند قبولش نکنند.
خُب، البته این را نمیتوان انکار کرد که اشخاصی را ایشان طلب کنند و بخواهند که به دیدارشان بیایند همانگونه که در زمان حیاتشان با دیدن برخی از یارانشان شاد میشدند.
حرفی نیست که همه اعمال و رفتار ما به خدا بر میگرده و به خواست و مشیت خداوند ولی خداوند هم خواست و مشیت خودش رو به قانونی به نام قانون دنیا واگذار کرده و به عبارت دیگر خواست و مشیت خودش رو بر اساس آنچه شما میخواهید تنظیم کرده واین است که معنای اختیار و امری بین اختیار و جبر معنا پیدا می کند. البته گاهی اوقات برای برخی مصالح که خود تشخیص میدهد از قانون خود تخطی میکند.
به شدت از این حرفهای کوچه و خیابانی که همه و همه برای توجیه کار خودمان است بدم میِآید. خدا نخواست .نمی طلبد ما را.مشیت خدا این طوری بود و...
هیچ تو جیهی برای این گونه حرفها مگر توجیه کردن خودمان وجود ندارد.
طرف در همسایگی امام رضا است به او میگویی چرا زیارت نمیری میگوید توفیق نشد ...امام رضا نمی طلبد
چرا باید در این گونه مواقع خودمان رو مورد خطاب قرار ندهیم؟
چرا نباید بگوییم نخواستیم؟چرا نباید بگوییم خودمان نخواستیم بریم زیارت خودمان مسئول کار خودمان هستیم و...
شاید این گونه بتوانیم درس بگیریم ...البته امیدوار نباشیم ...گفتم شاید
واما آن رفیقمان هم ظاهرا با خانواده هماهنگ نکرده بود و وقتی خانوادهشان فهمیدند اجازه ندادند.